اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

<قاب شعر>

مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال

اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم

"یکتا رفیعی"

طبقه بندی درختی
آووکادو در فصول گذشته

لوگوی اعترافات یک درخت

روی چمن ها

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۵۷ ب.ظ


دلم میخواهد اردیبهشت باشد... آفتاب از لای درختان رد شده باشد روی چمن ها. همان مانتو آبی رنگ ات تنت باشد، کمی از موهایت را ریخته باشی کنار صورتت. آرام زیرِ گوشم بگویی که دلت می خواهد ناهار را روی چمن ها بخوریم نه صندلی رستوران...
عکس: آووکادو/ 1393.2.19

موافقین ۲۳ مخالفین ۳ ۹۴/۱۱/۱۲
آوو کادو

اعترافات

نظرات  (۴۸)

حس خوبیه :)
پاسخ:
:-)
۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۰ دختری درمِه
آخی ^_^چه حسه خوبی...
پاسخ:
:-))
حالا این ناهارو مهمون موسسه آموزشی عالی ماهان بودین دیگه  ؟؟ :))
پاسخ:
نه بابا!
اون نایلون ها رو تو نمایشگاه کتاب به زور بهمون داده بودن! و در کوله پشتی خاک می خورد...
به جای سفره استفاده کردیم :-))
۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۶ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
والا خدا رو خوش نمیاد انقد عکس خوراکی های خوشمزه بزارین !
:دی
پاسخ:
:-)
:)

+ناهار خوردن رو چمن خیلی کیفش بیشتره :))
پاسخ:
همینطوره :-)
۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۳۱ ماتادور ...
من این پست رو یه تبلیغ برای ماست نصیری میبینم(!) تبلیغات در ملا عام؟! :D
پاسخ:
ماست خوبی هم بود! :-)))
دلمون خواست که :(
پاسخ:
اشکال نداره
خودمم الان دلم میخواد!
خاطره بعدی همراه با کدوم خوراکی خواهد بود؟ :-"
پاسخ:
نمیدونم کدوم خوراکی به یادم میاد...!
یه وقتایی ؛ یه چیزایی ؛ خاکی بودنش بیشتر می چسبه .

* منظور از خاکی : بی ریا بودن نه خاکی بودن به خاطر روی چمن بودن .
پاسخ:
کاملا درسته...
:)

پاسخ:
:-)
۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۰۲ اسپریچو ツ
رو چمن فلافل میچسبه:دی
پاسخ:
بله :-)
اصن ناهار خوردن رو چمن ها یه چیز دیگه است ،خیلی میچسبه :)
البته اگه از خراب شدن چمن ها فاکتور بگیریم !
پاسخ:
موافقم...:-)
بد جوری هم عاشق شدین انگار !
همون که با پروازش به فرانکفورت بود و عطر موهاش جا موند دیگه ؟
پاسخ:
بله:-/
:)
پاسخ:
:-)
واقعاا چیه غذا تو رستوران 
تو هوای ازاد رو چمن نمیخادم حواست جمع باشه درست غذا بخوری:)))

پاسخ:
راستش به این مساله فکر نکرده بودم :-)
به امید تحقق  این دل خواسته ها :))
پاسخ:
:-)
این مدلی لذتِش هم بیشتر از رستورانِ..:)
پاسخ:
دقیقا :-)
ماست موسیره؟!
به به :)
پاسخ:
بله :-)
گرسنمـــــــــــــــــه :((
پاسخ:
برای شما غذای خوشمزه آرزومندم :-)
اذیت نکن گل پسرو :(
پاسخ:
بیخیال باید بود...

همه اینجا لبخند زدن!!! میشه من غمگین باشم؟! 

میشه بگم با یادآوری اینا خودتو اذیت نکن؟! 

میشه دلم بگیره؟؟!! 

رفیق جان... خودتو اذیت نکن :( 

پاسخ:
شما لبخند بزن دوستِ من
من هم لبخند میزنم و خودمو اذیت نمیکنم :-)
ایده ی خوبی بوده :)
پاسخ:
بله...
ناهار روی چمن زیر سایه افتاب 
پاسخ:
بله ...
راستی چ عکس خوشمزه ای (((((-:
پاسخ:
:-))
۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۴ گمـــــــشده :)
باز دلنو سوزوندی؟ دلتو می سوزونم ها...خخخخخخ
پاسخ:
که اینطور ...!
۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۳۴ مــــــــ. یــ.مــ
:))))
ای بابا حالاااا هی شما با احساساتِ پاکِ شکمی ما بازی میکنین:`|
پاسخ:
که اینطور :-))
پارک بان سوت بزند و جیغ و جار
و تو با لبخندی مست لقمه دهانش بگذاری....
پاسخ:
عالی بود اگر بود...
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۰۶:۱۶ ابوالفضل ...
اینقدر نمایشگاه کتاب رفتنم با مواقع بی پولیم هماهنگ شده که یادمه حتی جرئت خرید ساندویچ هاش رو نداشتم! و با خودمون ساندویچ درست می کردیم و می بردیم.
شما انگار بهتون بد نمی گذشته ها!
پاسخ:
ما هم دوران ساندویچ درست کردن و بردن داشتیم! ;-)
اردیبهشت.
ماه دوست داشتنی من.

پاسخ:
ماه دوست داشتنی اکثر ما :-)
دوباره اتفاق میوفته..
پاسخ:
امیدوارم ...
امیدوارم این عاشقانه ها و این حسای خوب دوباره اتفاق بیفته..
پاسخ:
ممنونم :-)
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۶ نیمه سیب سقراطی
اریبهشت ، نمایشگاه کتاب ، رو چمن ناهار خوردنشو دوست دارم اونم وقتی خیلی خسته ای ... می چسبه ^_^
پاسخ:
واقعا حس خیلی خوبیه :-)
امیدوارم همین طور باشه ..... ! 
پاسخ:
:-))
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۰۱ بانو ف تک نقطه
هر دم از این باغ، بری میرسد... 
خاطره ی تازه تری میرسد... 

پوزش از شاعرش... 


+یحتمل خستگی، ابدی باشه :) 
پاسخ:
:-)

+بیشتر خستگی ها ابدی نیستند...:-)
^-^...
گرچه عاشق زمستونم، ولی این روزا سخت دلتنگم برای اردیبهشت... 
و وای از این خاطرات خوش اردیبهشتی و وای...
پاسخ:
خاطرات خوش اردیبهشتی...
اردیبهشت ؛ ماهِ گرما و سبزی

روزهاتان روشنْ
پاسخ:
سپاس  :-)
چه خوبه این :)
پاسخ:
:-)
۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۰۵ رفیعه رجعتی
این حرف فقد از زبون ی نفر زده بشه قشنگه^___^
پاسخ:
:-)
آره انگار ، فکر میکنم ، نهار روی چمن حس خوبیه ،
حالا روز های گرم در راهند، نزدیکند
پاسخ:
امیدوارم به رسیدن روزهای گرم...
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۴۵ وارش بارانی
اردیبهشت یا اسفند یا مهر
فرقی نمی کنه
دل باید خوش باشه
پاسخ:
موافقم :-)
بله...:)
پاسخ:
:-)
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۱۸ شِمِلـ ــیا
من گشنم شد :D
:|
پاسخ:
:-)
آخی:)
شانس آوردین الان همبرگر خوردم وگرنه با این عکس پر پروپیمونتون یه عالم بووق میگفم :/

بحح اردیبهشت فقط بری خارج از شهر تو باغ بشینی عشق کنی برا خودت:)
پاسخ:
خداروشکر که همبرگر نوشِ جان کردید :-)

+:-))
جوجه کباب بود ؟! 
برنجش هندی بود ؟! 

این ها سوالاییه که ذهنمو درگیر کرده :دی 
پاسخ:
پاسخ هر دو سوال شما مثبت است! :-)
پیاز به اون عظمت رو خوردی؟ واقعا؟ :-o
پاسخ:
اصلا نخوردیمش!
خیلیم عالی :)
حس خوبی باید داشته باشه.. تجربه نکردم تاحالا :)
پاسخ:
حس عالی :-)
امیدوارم این لحضات دوباره نصیبتون بشه .چه عکسی تبلیغاته؟ههه
پاسخ:
ممنون

تبلیغاتی در کار نیست ...
همیشه به شادی و سلامتی
روزهاتون همیشه مثه اردیبهشت باشه :)
پاسخ:
متشکرم
همچنین :-)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">