اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

<قاب شعر>

مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال

اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم

"یکتا رفیعی"

طبقه بندی درختی
آووکادو در فصول گذشته

لوگوی اعترافات یک درخت

سوغاتی

يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۵ ب.ظ


از هتل بیرون میزنم. سنگ فرشِ پیاده رو یخ بسته؛ آهسته با کفش های تازه ام قدم می زنم. به غیر از همین کفش ها و یک روسری برای خواهرم، چیز دیگری بین مغازه های نسبتا لوکس این شهر نظرم را جلب نکرده. یقه پالتو را به صورتم می چسبانم. سوز سرد صورتم را خط می اندازد. مسیر جدیدی پیش می گیرم. حدودا یک ساعتی پیاده روی می کنم. به بازاری قدیمی می رسم. قسمتی از بازار مخصوص فروش لوازم باغبانی و بذر گیاهان است. با یک نایلون پُر از بذر و افشانه گیاهان وارد یک کافه قدیمی در همان بازار می شوم. کافه ای که هیچ چیز برای جلب توجه ندارد جز عطر بی نظیر قهوه اش. حالا کمی راضی تر به نظر می رسم!

عکس: آووکادو/ترکیه-استانبول/ 1395.9.11

موافقین ۳۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۴
آوو کادو

اعترافات

نظرات  (۲۲)

:))
مسلما من هم اگر اونجا بودم همون بوی قهوه کاملا جذب ام میکرد!...
پاسخ:
:-))
۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۱:۱۶ گمـــــــشده :)
فکر می کردم فقط خودم برای خرید سوغاتی مشکل دارم
:دی
آخه تو این دور و زمونه همه چیز همه جا پیدا می شه. چیز های اختصاصی مربوط به هر محل کم شده. مگه همین گیاه و....
پاسخ:
این بذرها رو هم برای خودم سوغاتی آوردم!! ;-)
خرید بذر و افشانه..
انتظارشو داشتم ازتون :)
پاسخ:
:-)
۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۳:۰۲ Vincent Valantine
سفرت بخیر و سلامت :)
برای خواننده‌های وبلاگت هم سعی کن عکس قشنگی سوغاتی بیاری :دی
پاسخ:
متشکرم
:-)
خوش بگذره ...

بازار ِ گل و گیاه  هر جایی باشه لذت بخش ِ .
پاسخ:
همینطوره :-)
۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۸ تسنیم بهشتی
اگه دختر بودید احتمالا باید بایه چمدون اضافه پر از لباس برمیگشتید:-D
من تاحالا سفر خارجی نرفتم همین ایران خودمونم خیلی جاهاشو ندیدم هنوز، دوست دارم یبار تجربه کنم...
الان برگشتین؟اگه برنگشتین سفرتون بی خطر!
پاسخ:
روز شنبه برگشتم :-)
۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۶ رفیعه رجعتی
اونجا روزه الان؟!=))))
پاسخ:
نه، شبه!! ;-)
۱۵ آذر ۹۵ ، ۰۱:۲۹ قطعات یدکی
جالب بود
به به سفر :)

+بعید نیست ازتون این خریدا :)))
پاسخ:
:-))
۱۵ آذر ۹۵ ، ۰۹:۳۱ دچــ ــــار
خط می اندازد!! 
پاسخ:
بله! 
عه! کی رفته بودین؟؟
چه جالب!
چرا تنها؟
بذرها باید با آب و هوای شهرتون همخوانی داشته باشن!
پاسخ:
چند روز پیش...

+سعی میکنم سازگارشان کنم!
آقا رسیدن به خیر :)
ایشالا همیشه به سفر ^___^

پاسخ:
ممنونم :-)
((-: سفر به خیر
پاسخ:
سپاس :-)
۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۲:۲۱ منِ ناشناس
ترکیه که خیلی چیزا واسه خریدن داره خصوصا لباس
پاسخ:
حوصله ی لباس خریدن تو سرما رو نداشتم!!!
خوش بگذره زیاد :)


یاعلی...
پاسخ:
متشکرم :-)

میخواست قهوه ترک اعلا هم بخرید به عنوان سوغاتی.

تو شبای پاییزی نوشیدنش در کنار خوندن چند سطری از یه کتاب ناب، آی حــال میده.

پاسخ:
این کار رو انجام دادم :-)

الان یعنی خواستین سفر خارجه تونو بکنین تو چشم ما ؟! واه واه واه :دی

پاسخ:
:-/
۱۸ آذر ۹۵ ، ۰۱:۴۱ عاشق بارون ...
اون بذر گیاهان که ان شاء الله به ثمر نشست به ما هم نشونشون بدید.‌ :دی
پاسخ:
حتما :-)
۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۳:۳۶ مهرداد نور
چه ابر سنگینی در آسمان عکس نشسته
پاسخ:
هوووم...
به به! تک درخت بیان در ترکیه!
سفر خوبی داشته باشین :))

:: فقط خداکنه یهویی کودتا نشه اونجا! خلاصه جان شما و جان آوودکادوی بیان ما :))
پاسخ:
متشکرم :-)

+که اینطور...:-)
سلام.خسته نباشید مطالبتون جالبه به وب منم سری بزنید
دراوج سادگی وبلاگتون زیبابود...موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">