خبر ندارید!
شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۲۲ ب.ظ
مدتی نبودم و کلید اینجا را به یلدا سپرده بودم. اما حقیقتا امشب بی هیچ دلیلی دلم خواست اینجا بنویسم. اگر از احوالاتم خواسته باشید ملالی نیست جز دوری شما و خستگی و کمردرد! مطمئنا شما از خیلی چیزها خبر ندارید! مثلا خبر ندارید که خستگی ام به خاطر ساییدن کف و دیواره های حمام است و کمردردم به خاطر سه طبقه بالا آوردن یخچال 30 فوت است! یا خبر ندارید خدا دستمان را گرفت و همه چیز را برایمان جور کرد که شب عید در خانه خودمان باشیم و همین الان از خانه خودمان با شما صحبت میکنم! خانه ی من و یلدا! یلدا هم در آشپزخانه مشغول ساییدن داخل کابینت هاست و همین حالا که موهایش روی چشم هایش را پوشانده و نمیتواند با دست های کثیف آن ها را کنار بزند، سلام میرساند و خاطر نشان میکند که بعدا توضیحات خاله زنکی را در مورد خانه مان به شما میدهد!!
۹۷/۱۲/۲۵