خب عزیز من! دولت محترم! میخواهید تحریک کنید درست تحریک کنید. آدم قیافه این تیبا رو میبینه دلش میخواد تا آخر عمر تنها زندگی کنه. برای خودروی داخلی وام میدین که چی؟ بعد وام میدین چی میگین؟ بیا وام بگیر برو بمیر؟ برو ماشین بخر ترمزش ببره بخندیم؟ ماشین بخر آتیش بگیر زندگیت از این یکنواختی دربیاد بدبخت؟ خدایی شما تا حالا کسی رو دیدین که با مرگ تحریک بشه؟ اونم برای خرید!؟ آقا ما به خدا هیچی نمیخوایم. فقط سطح سلیقه مردم رو اینقدر پایین نیارید. ما مخلص شما هم هستیم.
آیدین سیارسریع
بی قانون
بارانِ آسمان که تمام می شود، بارانِ خاطرات شروع می کند به باریدن. کسی لابه لای خاطراتم دویده است شاید هم بین دستانم خزیده است! و در تمام خیابانها، ایستگاه ها و کوچه های این شهر، اندوهم را کاهش می دهد. خوبی خاطرات همین است دیگر، که اندکی تسکین دهد نبودن را و به یاد بیاوری لحظات خوبِ از دست رفته ات را.
یکی از اقوام در هلند زندگی میکند. چند شب پیش ازش پرسیدم وضعیت اینترنت در کشورِ منحطِ شما چطوره؟ گفت: «رضایتبخش نیست، سرعت اینترنتم تا ماه پیش 19 مگ بود و در ماه سرجمع برای اینترنت و تلفن و تلویزیون 60 یورو میدادم... ولی سرعت زیاد بود و حیف و میل میشد... الان یه اینترنتی گرفتم که سرعتش فقط پنج مگ بر ثانیهس و قیمتش ماهی 10 یورو! البته ما در هلند یک اینترنت رایگان هم داریم که سرعتش فقط 200 کیلوبایته ودر همه سطح شهر هست ولی صرفا به درد تلگرام و فیسبوک و اینستاگرام میخوره و نمیشه باهاش کارای مهم کرد! اینجا اگه پولدار باشی میتونی اینترنت فایبر اوپتیک بگیری با سرعت 125 مگ در ثانیه، یعنی فیلم یک گیگی در هشت ثانیه دانلود میشه! سرعت شما چهجوریه؟» گفتم: «ای بابا... خیلی بیخیالین شما... ما اینجا تا چند وقت پیش در سطح شهر اینترنت 200 مگی رایگان داشتیم. ولی محققان فهمیدن اینترنتی که همینجور در سطح شهر ول باشه باعث سقط جنین، سرطان، ایست قلبی، نازایی و ناباروری میشه... بیخود نیست برو بچههای بیستوسی میگن اروپا داره به دلیل حجم مشکلات و تشعشع ناشی از این امواج نابود میشه... من دلم واسه اون کودکانی میسوزه که بیگناه دارن چوب خریت دولت مردانِ شما رو میخورن... تو که میتونی خودتو نجات بده مهاجرت کن» هیچ چیز بیشتر از این به آدم آرامش نمیدهد که دستی که به سمتت دراز شده را بکشی و به کنار خودت در ته چاه بیاوری! تا جایی که میشد نگرانش کردم و بعد رفتم با خیالِ تخت زیر تشعشعات ناشی از امواج پارازیت خوابیدم!
+چند روزیه که سرعت بدجوری رو اعصابه...
مهرداد نعیمی
بی قانون
... دلم میخواست میتوانستم درباره صحنه آن شب راحت و آزاد آن طور که اتفاق افتاده بود می نوشتم، ولی میدانم که دو نیروی سانسوری نمیگذارند. یکی سانسور رسمی دولتی، و دیگری سانسور نیمه رسمی شخصی که نام دیگرش شرم و حیای شرقی است. و اینکه آدم درباره لحظههای خصوصی زندگی خود وراجی نمیکند و برای هر کس و ناکسی آن را تعریف نمیکند. پس بهتر است که درباره لحظهها و جزئیات چیزی نگویم...!
به خاطر یک فیلم بلند لعنتی/ داریوش مهرجویی/ نشرقطره