عقربه ها رژه میروند. نشسته ام و پاکت های باز نشده را نگاه میکنم. تاریخ بعضی از پاکت ها مربوط به چند سال پیش است. چند اسکناسِ لخت هم گوشه ی میز جا خوش کرده اند. عیدی من همیشه پول بود. بدترین عیدی ممکن! همیشه دوست داشتم یک ساعت عیدی بگیرم، از آن ساعت های جیبی برنارد...
۱۲ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۴۰