همه چیز شکل اغراق شده ی فیلم ها را داشت. نگاه بهت زده ام به حجم سهمگین آب دوخته شده بود. حس آن قایق بی پناه در میان امواج را داشتم... ناخودآگاه مادرم را به یاد آوردم... زمانی که دبستانی بودم از مادرم می پرسیدم که نیاگارا بلندترین آبشار جهان است؟ او میگفت: "بلندترین نیست! بزرگترین آبشار جهان است!" و من به فکر فرو میرفتم چطور یک آبشار می تواند بزرگترین آبشار جهان باشد اما بلندترین آبشار جهان نباشد! صدای مادرم مثل صدای آبشاری که سخت شنیده می شد، دور و نامعلوم بود...