وقتی که ...
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۰ ب.ظ
وقتی تو نباشی دنیا کوچک می شود به قدر
یک نقطه ... وقتی چشمانِ من، تورا نبیند، از لای پرده ها، دیوِ شیطانی
خُرناس می کشد و نقشه ها دارد برای خوردنِ من ... آن زمان دنیا تنگ می
شود، دلـَم می گیرد، می ترسم و گریه می کنم. تو که نیستی، انگار که کسی
پشتی صندلی ام را برداشته باشد؛ شانه هایم سنگین می شوند و دستانم تاب می
خورند دورِ تنم ... دیوِ سیاه از خانه ی کودکیم برمی گردد و قاشق قاشق توی
دلم را خالی می کند. تو را که نبینم ... نمی شود ...
۹۴/۰۷/۰۷