اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

<قاب شعر>

مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال

اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم

"یکتا رفیعی"

طبقه بندی درختی
آووکادو در فصول گذشته

لوگوی اعترافات یک درخت

خلأ

چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۳۰ ب.ظ


از این دیدو بازدیدهای نمایشی، فکری در من تازه نمی شود و از این روبوسی های بی مزه و دست دادن های اجباری و بی روح، حسی در من زنده نمی شود... دلم یک لبخند به هنگام دیدار می خواهد و بلافاصله یک آغوش قرص و محکم که صدای استخوان های دوطرف شنیده شود... خیلی وقت است کسی را فشرده نکرده ام... شما امسال کسی را فشرده کرده اید؟!
+همیشه با ارزش ترین، ساده ترین و رایگان ترین چیزها را از هم دریغ می کنیم...

موافقین ۴۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۰۲
آوو کادو

اعترافات

نظرات  (۴۶)

اهل فشردن نیستم😁😊
پاسخ:
هوم...
نه...!
پاسخ:
...
۰۲ فروردين ۹۶ ، ۱۳:۰۲ آفتابگردون ...
آخ گفتید!
پاسخ:
...!
بغل کردیم...اما فشرده نه...هوممممم...

خدا بغلِ هیچ پدربزرگ/ مادربزرگی رو از نوه ش نگیره :-)
پاسخ:

+آمین :-)
این حرف و سخن همه ست تو این روزهای کسل کننده ی نمایشی!
پاسخ:
خوبه که تنها نیستم...
دخترعموم رو (:
ولی خودم فشرده نشدم :)
پاسخ:
:-)
در سال 95 فشرده م و فشرده شدم اما در 96 قسمت نشده هنوز :| چرا عید انقدر نچسبه خب؟! :| عی خدا، عی فلک :|
پاسخ:
عید نچسب نیست... ما نچسبش کردیم...
کاش یبار دیگه مثل وقتی که بچه بودیم عید بهمون مزه بده...
عیدای بچگی واقعا عید بود ، ما ادای آدمای خوشحال رو در نمی اوردیم ...
نمی دونم شایدم عید هنوز همون قدر خوبه و
 بخاطر بد شدن خودمونه که عیدامونم بد شدن...

پاسخ:
مطمئنا عید هنوز همونقدر خوبه و این ماییم که عوض شدیم ..
آنقدر محکم فشار بدیم که
تموم ترک هاش به هم
بچسبن
پاسخ:
هوم
فکر خوبیه...
جانا سخن از زبان ما می‌گویی...
پاسخ:
:-)
مادربزرگم رو فشرده کردم ولی احتمالا منظور شما مخاطب خاصه! 
پاسخ:
واقعا منظورم مخاطب خاص نیست...
بود که دستی رو بفشرم ولی به دلم نچسبید 
پاسخ:
هوم...
خیر
:)
پاسخ:
:-)
نه... 
پاسخ:
...
۰۳ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۰۶ بئاتریس‍‍‍ــ ــ ـ
صحبت از در آغوش گرفتن که شد اولین و پررنگ ترین لحظه‌ای که بدون اختیار به ذهنم اومد در آغوش گرفتن/کشیده شدن عمه مادرم بود. زنی که دستم پیش رفت تا دستس رو بگیرم و روبوسی کنم اما ایشون با هر دو دست‌شون صورت من رو قاب گرفتند و صورتم رو بوسیدند. حتما متوجه می‌شید که از چه زن دوست داشتنی ای حرف می‌زنم :-) 
پاسخ:
هووم... خوش به حال هردوی شما :-)
سلام 
سال نوتون مبارک
خواهرم رو به خاطر تولدش که دیروز بود و مادرم به خاطر روز مادر که البته ربطی به دید و بازدید عید نداره ولی خب  خاص بود چون متاسفانه کم اتفاق میفته و اینکه پر از حس خوب و تبادل لبخند از ته دل و پر از انتقال حس دوست داشتن بود و با تمام وجود بود یعنی همون فشردن:))
و یه لبخند خاص از یه فرد خاص وقت خداحافظی دریافت کردم:)
فک کنم برای عده زیادی صدق کنه این جمله «دید و بازدید نمایشی»، 
امیدوارم دل ها به هم نزدیک تر بشه، که از این لبخند ها و فشردن ها بیشتر داشته باشیم.
ممنون برای قاب شعر🌸 
شاد باشید.
پاسخ:
سلام
نوروز شما هم مبارک :-)
خوش به حال شما:-)  

+فعلا که دل ها در حال دور شدنِ...
نه تنها کسی را فشرده نکردیم, ما حتی کسی را بغل نکردیم + برای فرار از این دید و بازدیدهای سرد هم گریختیم به مشهد... 

+ عکس چقدر گویاس :(
++ درد و دل طور توضیح بدم که توسط کسی هم فشرده نشدیم. این اگه مهم تر نباشه, کم اهمیت تر نیست...
پاسخ:
همدرد بسیار است انگار...

+
+البته همینطور است
دیدارهای معمولن ملال آور خسته ی بی دلیلِ ... 
پاسخ:
بی دلیلِ نمایشی...!
iهمیشه با ارزش ترین، ساده ترین و رایگان ترین چیزها را از هم دریغ می کنیم...

گفتم تعجب میکنم از آدم هایی که با کم ترین هزینه (کلام) می توانند به خوب شدن کسی کمک کنند ولی دریغ می کنند
گفت این هم شد درسی دیگر
ولی درس نگرفت

پاسخ:
درس نگرفتیم...
ما به همینم که یکی بیاد ببینمتمون راضی ایم ولو غیر فشرده ولو اینکه بیان از پشت قفس نگامون کنن.    :|
به اینجا میرسه ادمیزاد از تنهایی
پاسخ:
هوم... کسی بیاد که دل به دل نده ، بی فایده س...
۰۳ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۲۵ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
سرماخوردگی تو این موقع سال باعث میشه بغل که هیچی همون روبوسی روهم نداشته باشیم!!!

پاسخ:
که اینطور...
دید و بازدید های نمایشی ...چه توصیف خوبی برای این روزها :|
پاسخ:
هوم...
آره ، رفیقام بودن..
پاسخ:
بسیار عالی :-)
۰۳ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۴۴ ماهیِ نفس کِش! :)
من خونوادمو بغل کردم ❤
چندتا بانوی پیر رو هم بغل کردم :)

دومیا اصن انتظارشو نداشتن و انقد ازشون انرژی گرفتم ک نمیدونین! ^_^
پاسخ:
خیلی هم خوب :-))

من واقعا فکر میکردم فقط منم. واقعا برا همه ملال آوره؟همیشه میگفتم هیشکی مث ما نباشه الهی. کامنتا برام عجیب بود. 
پاسخ:
انگار که برای اکثر مردم ملال آوره...
بعد اره راست میگن فقط رفیقا رو ادم سفت میفشاره
پاسخ:
هوم...
اینقدر بفشاریش که دادش بره هوا. و بعد خنده ی هر دو بلند شده.
پاسخ:
:-)))
۰۴ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۰۸ گمـــــــشده :)
نه والا
خیلی دلم می خواد پدرمو فشرده کنم
:/
پاسخ:
حتما این کارو انجام بدید :-)
فقط تکرار مکررات خسته کننده ی کسالت بار ِ ملال آور  
( تونستم عمق فاجعه رو برسونم آیا ؟؟) 

خسسسستهههه شدم از این تکرار و اجبار .... 



پاسخ:
موفق شدید برسونید...
۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۳۴ قاسم صفایی نژاد
تقریبا دخترم رو هر روز فشرده می‌کنم :D
پاسخ:
بسیار عالی :-)
۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۳:۴۲ پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نه والا 
ما که کسی را فشرده نکردیم ولی آرزوش رو واسه دیگران داریم 
انشاله همه فشرده کنن کسیو که دوس دارن :)))
پاسخ:
ان شاالله :-)
یه چند نفری بودن که میخواستم فشردشون کنم ولی چون آنفلونزا داشتم مجبور بودم به همه دستایی که به طرفم دراز میشه و لبای غنچه شده ای که به سمت لپم میاد بگم نه نه مریضم.
باور کنید همین بغل روبوسیای آبکی ام وقتی نیستن یه چیزی کمه. فقط چون بهشون عادت کردیم حس میکنیم مزخرف و اضافی هستن.
امان از عادت که هم خوبه هم بد...
پاسخ:
واقعا خوبه که همین آبکی ها هم هست...
مامانم رو! روزی که مامان بزرگ دیگه نبود.
پاسخ:
خداوند رحمت کند...
جانا سخن از دل ما میگویی
پاسخ:
هوم...
آغوش...
حتی مزشم یادم نیست! :)
پاسخ:
همدردی :-)
اخ... نه نفشرده ایم:)
دلمون خواست:))) در واقع داغ دلمون تازه شد:)
پاسخ:
هوووم ...
واقعاً چیزی ندارم بگم بجز اینکه حرف دلمو زدی.
پاسخ:
هوم...
بغل درمانی ... مثل این  که  شارژ شی ؛ انگار که باطری به باطری شه دوباره سر حال شی .
پاسخ:
هوم... مثال خوبی بود :-)
🌴 درخت‌
🔹محمدکاظم کاظمی

گُل می‌کند شکوفه و لبخند از درخت‌
آیات بی‌شمار خداوند از درخت‌

خورشیدِ بی‌ملاحظه بر می‌کَند به‌زور
شال سفید بهمن و اسفند از درخت‌

اردیبهشت می‌رسد و تاب می‌خورند
گیلاس‌ها به‌سان گلوبند از درخت‌

شاید که این جماعت بی‌بار و بر، کمی‌
در خویش بنگرند و بشرمند(۱) از درخت‌

یک ماه بعد، نوبت این میوه‌دزدهاست‌
بالاشدن دوباره به ترفند از درخت‌

آنان که بعد غارت سنگین برگ و بار
پرسیده‌اند «چوب شما چند؟» از درخت‌

آه ای درخت‌! میوه نیاری به‌غیر سنگ‌
ای شاخه‌! بشکنی که بیفتند از درخت‌

بسیار مادران که نکردند نوبری‌
یک سیبِ کخ(۲) برای دو فرزند از درخت‌

من فکر می‌کنم که فقط حقّ کودک است‌
آن میوه‌ای که این‌همه کندند از درخت‌

کودک چه سال‌ها که از آن بی‌نصیب ماند
امسال رفت و سنگ زد و کند از درخت‌
مهر ۱۳۷۷ 

۱. بشرمند: خجالت بکشند. (از مصدر شرمیدن)
۲. کخ: کال، نارس. در خراسان ایران بدان «کغ» می‌گویند.

یاد شما افتادم :) 
پاسخ:
بسیار عالی 
سپاس از شما :-))
دید و بازدیدهای نمایشی... هوممم. کاملاً! 
متاسفم واسه نسلِ خودم که جز این نمایش ، چیزی ندیده ... 
پاسخ:
نسلِ تماشاچی ...
آره من دوتا بچه رو زدم له کردم اصلا از بس چلوندمو فشرده شون کردم 
پاسخ:
آفرین به شما :-)
کسی رو ندارم برای این کار 
پاسخ:
هوووم...
ای گفتیااااااا.حرف دل میزنیاااا
خوشم اومد  افرین
پاسخ:
:-)
سپاس
۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۲۶ نردبانی تا خدا
زیااااااااد
من رو بچه ها خیلی دوست دارن
هم خودم هم بچه ها
پاسخ:
خیلی هم خوب :-)
۰۸ تیر ۹۶ ، ۱۷:۵۱ محسن رهیافت
سلام. خوبی؟
مطالبت خیلی قشنگ هستن. دلی مینویسی!
به وبلاگ من یه سر بزن و اگه دوست داری تبادل لینک کنیم. من هم دلی مینویسم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">