Nyctohylophobia
شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ب.ظ
سردرد در حال نفوذ به اعضای پایین تر بود. موتور برق گازوئیلی دود و صدای مریضی را پخش میکرد. باید تحمل میکردیم تا آن لامپ و رادیو را برای ما روشن نگه دارد. ترانه ای تُرکی از رادیو پخش میشد که صدای بوق یک ماشین از دور شنیده شد. دست هایش را از روی سرش برداشت و از جایش بلند شد و با برقی عجیب به من نگاه کرد! اینقدر عجیب که میترسیدم بغلم کند و دست هایش استخوان هایم را بشکند...
عکس: آووکادو/ خرداد 97
۹۷/۰۳/۱۲