اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

<قاب شعر>

مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال

اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم

"یکتا رفیعی"

طبقه بندی درختی
آووکادو در فصول گذشته

لوگوی اعترافات یک درخت

گیج آلود

جمعه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۳۵ ب.ظ


- باوجود این که در حال پا گذاشتن به سی سالگی هستم، هنوز وقتی وارد مغازه نوشت افزار می‌شوم، برای چند لحظه حس و حال خوبی به سراغم می‌آید و حس می‌کنم بوی دفترها و پاک کن های نو، مستم می‌کنند! دیدن مدادرنگی های سی‌وشش رنگ با جلدهای فلزی باعث می‌شود هوس نقاشی کشیدن به سرم بزند.

- حس کردم شما باید این مساله را بدانید. هفته‌ی گذشته، کارم را از دست دادم ... اما اینجا و هیچ جای دیگری، هیچ چیزی حاوی غم و ناله ننوشتم...

- تا چند روز آینده وارد مقطع و شهر جدیدی میشوم. برای یه مدتی دسترسی کمتری به یلدا خواهم داشت و این مساله نگران کننده است.

موافقین ۳۶ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۶
آوو کادو

اعترافات

نظرات  (۳۲)

وای تو رو خدا! کجا در حال پا گذاشتن تو ۳۰ سالگی هستی؟! تازه ۲۸ سالگی میخواد شروع بشه! هی سنمونو نبر بالا :))))
وای منم عاشق نوشت‌افزارم! :)

- ای وای :( یادم رفته بود :( کار جدید پیدا کردی؟؟

- چقد درکت میکنم. ایشالا زود زود برگردی پیشش
پاسخ:
:-))))))

- نه هنوز...

- ممنونم :-)
اصلا تنها بخش خوب ِ بوی ماه مدرسه همین بخش بود .

+ موفق باشید (: .

پاسخ:
واقعا!

+ممنونم :-)
و قیمت آن مدادرنگی‌ها..
پاسخ:
راست میگی! قیمت آن مدادرنگی ها و دفتر ها و پاک کن ها و ...
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۴۷ مجنونِ لیلی
مدتی توی کتابفروشی و لوازم التحریری کار می کردم :) 
این حس دوست داشتنی کتاب و لوازم نوشت افزاری حس خاصیه قبول دارم :) 

امیدوارم هم کار خوب و هم شرایط دلپذیری برای با هم بودنتون پیش بیاد
اگه کاری از دست ما بر میاد مشتاقانه انجام خواهیم داد :) 
پاسخ:
شغل با هیجانی به نظر میاد :-)

+خیلی خیلی از شما متشکرم 
 خوشوقتم منم بیکار شدم :))
پاسخ:
...:-)
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۳۷ بهارنارنج :)
دقیقا منم:)))


ان شاءالله کار بهتری نصیبتون شه:)


...
پاسخ:
:-)

+ممنونم :-)
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۴۱ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
ان‌شاالله هرچی خیره براتون پیش بیاد:-)
پاسخ:
ان شاالله :-)
موفق باشید ...
پاسخ:
ممنونم
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۴۵ بهارنارنج :)
منم:)))


ان شاءالله یه بهترش نصیبتون شه:)
پاسخ:
سپاس مجدد :-)
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۵۸ نیمه سیب سقراطی
و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذر ها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

+ مولانای جان
پاسخ:
احسنت به مولانای جان :-)
امیدوارم زودتر یه کار خیلی خوب پیدا کنی
پاسخ:
ممنونم
توکل بر خدا...
با گندم موافقم !! ما ها همه مون همسنیم :))
فصل فصل بیکاریه انگار :/
انشالله که اتفاقای  خوب براتون بیوفته و بیاید برامون از این اتفاقات خوب بگید ...
پاسخ:
:-))

متاسفانه انگار...

+سپاسگزارم :-)
خصوص اخرای شهریور بری همچین مغازه هایی که همه با شوق و ذوق میخرن ازین چیزا. بوی مهرم قاطی بشه با بوی کتاب دفتر نو ...

+:) ان شاءالله بهترشو پیدا میکنید.
پاسخ:
دقیقا :-)

+ممنونم :-)
منم از مغازه‌های نوشت افزار و خرازی خیلی خوشم میاد، انقدر چیزهای رنگی رنگی دارن که آدم سر ذوق میاد.

 ان‌شاءالله یه کار خیلی بهتر پیدا کنید به زودی :)
پاسخ:
:-))

+ان شاالله :-)
مداد رنگی توی جعبه فلزی :)) چقدر به خودم فشار می آوردم روی  اون پلاستیکی که داخل جعبه است خط نکشم. :))
آدم نمی دونه روزی اش از کجا تامین میشه. انشالله که سریع کار مناسب رو پیدا می کنید و باعث خوشحالی خودتون و یلدا می‌شید. :))
پاسخ:
:-))))

+خیلی ممنونم از دعای خیر تون :-)
از صمیم قلب دعا و آرزو می‌کنم خیلی زود یه کار بهتر پیدا کنید:)

آه و ناله نکردن کار هر کسی نیست انصافا...
پاسخ:
سپاسگزارم :-)
ان شاءالله هر چه خیر است براتون رقم بخوره
پاسخ:
ان شاالله 
۱۷ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۲۴ بانو ف تک نقطه
اوه چه بد وقتی! اوضاع هممون بهم ریختس ، نوبتی بشینیم واسه هم دعا کنیم !
پاسخ:
بشینیم دعا کنیم..
۱۷ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۲۷ بانو ف تک نقطه
در خصوص بخش اول هم که باید بگم منم عاشقشون بودم ولی یه مدت دفتر فنی و لوازم تحریر زدم (یک سال پیش) و دیگه سیر شدم از لوازم تحریر و کاغذ و بوی چسب و .. :))
پاسخ:
فکر نمیکردم آدم ازشون سیر بشه! :-)
فکر نمی کنم این دلچسبی جات ربطی به سن داشته باشه (:
ولی اصلا ناراحت نباشید که کارتون رو از دست دادید، من مطمئنم یکی بهتر رو پیدا می کنید و زندگی قشنگ تر از چیزی میشه که قبلا سپری کردید ((:

+ پست جام جهانی چشمات هم نوشتم، می دونم که توضیح دادن شرایط میتونه توجیه باشه اما خب ببخشید که اینقدر دیر شد...
پاسخ:
واقعا ربطی به سن نداره :-)

ان شاالله همینطوره که شما می‌فرمایید :-)

+خیلی ممنون که یادتون بود و نوشتید :-)
۱۷ شهریور ۹۷ ، ۰۴:۰۰ פـریـر بانو
واکنش من به محض ورود به وبلاگتون و دیدن عکس مدادرنگی‌: واااهایییی (ذوقه دیگه به هرحال! :دی)

به نظرم مشکل ما از جایی شروع شد که خواستیم ناله‌ای سر ندیم و همش موند تو دلمون و رسوب کرد...
امیدوارم به زودی یه کار جدید پیدا کنین آووکادو
البته تو ذهنم بود بگم به کانال تلگرامی IranProject هم سر بزنین یه وقت‌هایی موقعیت‌های خوبی توش پیدا می‌شه. ولی... نمی‌دونم شاید اصلا به کار شما نیاد و اینا...
پاسخ:
تازه نشد که عکس خوب و جذابی بگیرم! :-))))

+ناله کردن هم چیزی رو عوض نمیکنه...

+ممنونم :-)

+سر میزنم حتما
بعضی وقت ها یه جای جدید، یه فکر مشغول و یه دل تنگ می تونه بهترین درس های زندگی رو بهت بده...
پاسخ:
روزگارِ آموزگار...
من از 15 شهریور دو سه روز یکبار میرم راسته لوازم التحریر شهرمون و از دیدن ذوق بچه ها واسه خرید لوازم مدرسه ذوق زده میشم و بارها شده بی دلیل واسه خودم دفترچه و خودکار خریدم!
امیدوارم تو این مرحله از زندگیتون اتفاق های خوبی بیفته.
زن ها تو دوری هم حامی های قوی ای هستن :)
پاسخ:
کار خوبی میکنید که برای خودتون دفترچه و خودکار میخرید :-)
خیلی متشکرم

+امیدوارم اینجوری باشه :-)
۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۵۳ مردی بنام شقایق ...
سلام

سی سالگی چیه؟ آدم صد سالشم بشه مدادرنگی ببینه ذوق میکنه

من گاهی وقتا به بهونه بازی با بچه ها میشینم به نقاشی کشیدن!
بعد یهو به خودم میام میبینم یه ساعته بچه ها رفتن و من هنوز مثه خرس گریزلی کف زمین دراز شدم دارم نقاشی میکشم :))))))))
پاسخ:
سلام

شما خیلی با حالید :-))
امیدوارم این مقطع جدید کلی.فرصت های خوب براتون داشته باشه:)

یادش بخیر  وقت جلد کردن کتاب و دفترا...اینکه ببینیم واسه چه درسی دفتر چند برگ باید برداریم...
پاسخ:
متشکرم :-)

+یادش به خیر...
سلام، 
عکس برام جالب بود و جالب تر اینکه انگار اینجا مداد رنگی طرف دار داره فارغ از سن و سال، من هنوز یه دونه از این مداد رنگی های جعبه فلزی ۳۶ تایی دارم:))))
و دست بچه ها هم نمیدم که خرابش کنن:)))) گاهی میرم سراغشون و نقاشی میکشم و آخرین چیز خوبی که کشیدم چهره آبجیم بود:) 
ان شاءالله به زودی به یه کار خیلی خوب مشغول میشید و دوری ها هم بالاخره پایان پذیرن و اینکه میتونید بگردید جنبه های مثبت این دوری رو پیدا کنید تا سختیش کمتر بشه:) موفق و شاد باشید.
پاسخ:
سلام
من جعبه ی فلزی 24 تایی رو دارم! :-)
خیلی خوبه که هنوز نقاشی میکنید :-)

+ممنونم... توکل بر خدا...
یادش بخیر مداد رنگی 36 رنگ!! 
پاسخ:
یادش گرامی! :-)
می‌دونید یادِ چی افتادم؟! کوچولو که بودم مامان و بابا برام دفتر نقاشیِ فیلی و مدادرنگی ۶ رنگ می‌خریدند منم باحوصله نقاشی می‌کشیدم. تند تند ورقه‌های سفید پر می‌شد از نقاشی‌هایی که واسه بعضی‌هاشون گاهی سه روز وقت می‌گذاشتم. آرزوی اون روزهای من مدادرنگیِ ۱۲ رنگ بود. برام خریدنش. قد کشیدم و شدم دخترِ موخرگوشیِ دبستانی :) یکی از بچه‌های کلاسمون ۲۴ رنگ داشت. شد آرزوم. برام ۴۸ رنگِ فابرکاستل خریدن. یادمه اون روز دنیا توی دست‌هام بود دقیقاً کلِ دنیا! هنوز دارمش و هنوز دوستش دارم ولی دیگه دنیام نیست. قد کشیدم و آرزوهام هم قد کشیدن.

اصولاً خریدِ لوازم‌التحریر خیلی دلبره قبول دارید؟! :)

+ خدای حسین مراقبِ لحظه‌های زندگیتونه. من مطمئنم بهترین‌ها در انتظارتونه.
پاسخ:
همیشه و تا آخر عمر آرزو ها درحال قد کشیدن هستن...

قبول دارم خیلی دلبره :-)

+ممنونم... توکل بر خدا...
۲۰ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۰۰ قاسم صفایی نژاد
امیدوارم در کار جدیدتون موفق باشید
پاسخ:
سپاسگزارم
انشالا یه کار بهتر پیدا کنید
پاسخ:
ممنونم
۲۲ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۵۴ محمد حسین بهزادی
امیدوارم بزودی یه کار درست حسابی پیدا کنی

پاسخ:
متشکرم :-)
چقدر ناراحت شدم از اینکه از دست دادید. از صمیم قلب دعا می کنم همه چیز به روال عادی برگرده..
پاسخ:
ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">