سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ب.ظ
- بی کاری باعث شده پول هایم بیشتر و زودتر خرج شوند! امروز وارد بانک شدم که شرایط وام را سوال کنم. رئیس شعبه پشت میزش نشسته بود و آشنا به نظر میآمد. کمی چشمانم را تنگ کردم تا مطمئن شوم علیرضاست. چند لحظه بی حرکت ماندم و بعد با سرعت از بانک خارج شدم...
- سال 87 من و پسر همسایه مان دقیقا یک رشته را قبول شدیم. من دانشگاه شریف و او دانشگاه آزاد رودهن. پدر من خوشحال بود و مدام خدا را شکر میکرد که پسرش دانشگاه روزانه قبول شده و نیاز نیست شهریه بپردازد! همسایهمان رئیس بانک بود و خوشحال بود پسرش وارد دانشگاه شده و همان سال برای علیرضا یک پژو 206 به عنوان جایزه خرید.
عنوان: یاس
پاسخ:
تو بانک کار کنه طبیعیه نه این که رئیس شعبه باشه با این مقدار سابقه ی کار!
پاسخ:
یه کم پول و خیلی رابطه...
پاسخ:
همه چیز وارونه شده
+ان شاالله... ممنون که دعا میکنید...
پاسخ:
آخرین سنگر سکوته...
پاسخ:
پارتی بد هم نداریم! چه برسه به خوب...
پاسخ:
فاجعه جاییه که چیزای دردناک، طبیعی بشن...
پاسخ:
اونم فقط برای بعضی از شهر ها نفس کشیدن راحت و بدون پارتیه!
پاسخ:
فکر کردن به این اگرها آدم رو میکشه...
پاسخ:
اوضاع غم انگیزیه...
پاسخ:
درک میکنم که گاهی هیچی نمیشه گفت...
پاسخ:
انگار دچار ارزش های بی ارزش شدیم
پاسخ:
من دیگه حرصم هم نمیگیره...
پاسخ:
امیدوارم که موفق بشی...
پاسخ:
این مشکلات همه ناشی از برنامه ریزی های اشتباهه... چیزی که اگه همین الان استارت اصلاحش زده بشه، ممکنه 20 سال دیگه نتیجه بده...
پاسخ:
مشخصه که شما اینجا رو نمیخونید... من چندین ساله که کار میکنم و تا الان مجبور شدم چند تا شغل عوض کنم. تا همین ده روز پیش هم سرکار بودم اما یه کاری که هر لحظه استرس از دست دادنش رو داشتم... امنیت شغلی از هرچیزی مهم تره که فقط یه عده ی خاص از اون بهره مند هستن...
+شما خودتون تو پست آخرتون که مشکلات رو گردن جامعه انداختید! :-)
پاسخ:
بالاخره یه روز خدا به ما هم کمک میکنه...
پاسخ:
متاسفانه بخش عظیمی از جامعه دچار مشکل بیکاری هستن و قطعا همه ی این افراد بیکار، تنبل و بی انگیزه نیستن... حدود 80 درصد از همکلاسی های من به خاطر همین مساله ی اشتغال، مجبور به مهاجرت شدن... یه کم که بیشتر فکر کنیم متوجه میشیم که بیکاری داره به یک درد مزمن برای جامعه تبدیل میشه.
+نمیشه پارسال رو با امسال مقایسه کرد جناب! حدود 15 سال پیش کسایی که مدرک و شرایط من رو داشتن، بدون هیچ آزمونی هیئت علمی دانشگاه میشدن...
پاسخ:
من هم قصد جدل ندارم ولی بدونید تا با کفش کسی راه نرفتید، راه رقتن کسی رو نکوهش نکنید.
+واقعا با این مواردی که تو این کامنت نوشتید مخالفم اما چون علاقه ای به شنیدن واقعیت ندارید همین جا با شما خداحافظی میکنم
+شب به خیر و ایام به کام .
پاسخ:
سلام
حرفی برای گفتن باقی نمیمونه...
پاسخ:
متاسفم که فکر میکنند شریفی ها افراد غرب زده، مرفه و تنبلی هستند...
پاسخ:
فکر کنم پیدا کردن راه حل مهم تر از پیدا کردن مقصر باشه... البته گاهی مقصر باید راه حل رو پیدا کنه...
پاسخ:
زیاد به فرار فکر میکنم... فعلا که پابند اینجا هستم...
+حیات بعضی ها تو همین سیستمه و اگه بخوان اعتراف کنن که مردم مقصر نیستن، خودشون مقصر میشن!
پاسخ:
این که فکر میکنند حقشونه، از همه چیز دردناک تره...
پاسخ:
تمام دانشگاه رفتن موضوع اشتغال نیست... به نظر من بیشتر فکر کنید...
پاسخ:
سلام
شانس و رابطه دو عنصر لازم برای موقعیت شغلی هستن.
ممنونم