اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

<قاب شعر>

مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال

اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم

"یکتا رفیعی"

طبقه بندی درختی
آووکادو در فصول گذشته

لوگوی اعترافات یک درخت

کمک

سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۰ ق.ظ

ویلیام جیمز گفته "وقتی تازگی به پایان می‌رسد، زندگی با شتاب بیشتری جلو میرود؛ همه چیز برایمان آشنا می‌شود و درک و دریافتمان از زمان کمتر. برای همین فکر می‌کنیم زمان سرش را پایین انداخته و همینطور برای خودش می‌رود. ترمز زمان، کشف و تجربه و آموختن است. تجربه‌ی جدید درکمان را از زمان بسط می‌دهد. پس هرچه ماجراجویی بیشتری داشته باشیم زمان کش خواهد آمد و عقربه با طمأنینه‌ی بیشتری حرکت خواهد کرد."

از دیشب بار ها نوشتم و پاک کردم... انگار بخش وبلاگ نویس مغزم از کار افتاده. همین چند خط بالا کافی ست برای بیان روند زندگی! شاید شما سر حرف را باز کنید!

موافقین ۲۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۱۴

نظرات  (۲۲)

سلام :)
کاش میشد دریافت چرا گاهی بخش وبلاگ نویس مغز منفعل میشه و کاری نمیکنه ...
پاسخ:
سلام
هنوز دلیل علمی براش پیدا نشده! :-)
۱۴ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۵۰ بهارنارنج :)
سلام:)نطق ماهم کور شده..
حال دلاتون چطوره اوو کادو؟:)
پاسخ:
سلام
خداروشکر :-)
شما خوبید؟ 
عنوان باعث شد سریع بیام اینجا. 
به نظرم حق با آقای جیمزه. کشف و تجربه و آموختن میتونه هر روز معنای جدیدی به زندگی بده.


حس نوشتن باید بیاد. شما از وبلاگ نویس خوبایید.
پاسخ:
مرسی که سریع اومدید :-)

حس وبلاگ نویسی م رفته و نمیاد...
۱۴ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۱ گمـــــــشده :)
دقیقا همین طوره
اما توی این مسابقه ای که زمان برامون گذاشته جا دادن یه سری خوشیای کوچیک می تونه تاثیر مثبتی داشته باشه. 
پاسخ:
یه سری خوشیای کوچیک...

+راستی، خیلی لذت میبرم از مباحث جدید زیست محیطی و اکولوژیکی که مینویسی :-)
فکر کردم یلدا جون پست گذاشتن
اول که اومدم اسم نویسنده رو چک کردم :|

خوبن؟
پاسخ:
یلدا جون هم خوبن و سلام میرسونن :-)
۱۴ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۵ بهارنارنج :)
شکر:)
پاسخ:
:-)
نه نه، میتونی اووکادو. دستت رو بده به من یاعلی بگو پاشو... بلند شو لطفا... 
پاسخ:
سعی میکنم...
با سلام و ظهر بخیر!:دی
اخی. ادم وقتی مزدوج میشه مغزشو از دست میده :دی شما خوبه ی جاشو از دست دادی
چه خبر ؟
پاسخ:
سلام!
چند جای دیگه ش هم در حال از دست رفتنه! :-)

سلامتی، شما چه خبر؟
۱۴ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۲ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
همین ماجراجویی رو پیگیری کنیم تا زندگیمون رنگ بگیره!
پاسخ:
که اینطور..!
راهش اینه که یه چند وقت چرت و پرت بنویسی! بعد کم‌کم نطقت باز میشه :)
پاسخ:
راستش روم نمیشه چرت بنویسم! :-)
ای وای :دی !
منم سلامتی.الان به نیت جفتتون مشکل گشا خوردم.پسته هم داشت! D:
پاسخ:
:-)
بنویس ولی... جات خالیه تو بیان
پاسخ:
:-)
دل تنگ پست گذاشتن تون بودیم
پاسخ:
لطف دارید :-)
۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۲۴ نیلوفر زیبا
چقدر زیبا بود زمانی که نوشتی ترمز زمان، کشف و تجربه و آموختن است...
منتطر فعال شدن دوباره بخش وبلاگ نویسی مغزتون هستیم....
پاسخ:
:-)
من سر حرفو دیر باز کردم. 
ولی یه وبلاگیه  پر طرفدار وپرخواننده ی دیگه هم می شناختم که ازدواج که کرد دیگه ننوشت. تو ایران ازدواج رو همه چی اثر میذاره بیش از حد انتظار.‌شاید بخش وبلاگ نویسیت دست خوش ازدواجت شده
پاسخ:
واقعا ازدواج روی همه چیز تاثیر میذاره!
سلام
کاش دوباره فعال بشه.. من دوست داشتم اینجارو :(
پاسخ:
سلام
توکل برخدا :-)
کامنت خوندم بد نیستاااا
پاسخ:
عجب!
۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۸:۲۰ شاهزاده شب
وای آره واقعا نمیدونم چرا گاهی قفل میشه آدم هی میخواد بنویسه هی نمیشه :(
پاسخ:
انگار خیلی ها این مشکل رو دارن...
هی هلو های! :-)))

یک سر به وبلاگ های بروز شده بزن میبینی نود درصد پست ها تبلیغاتی شدن. به اسم نویسنده ها که نگاه می کنی اسم جالب و تازه ای توشون نمی بینی. انگار هیچکی حال زندگی کردن نداره.

نقل قول به جایی بود. خوش حال شدم که خوندمش.

پاسخ:
سلام :-))
راست میگی... کسی حال نداره...
۱۰ تیر ۹۸ ، ۱۷:۴۸ آفتابگردون ...
سلام :)
بنویس تا حسش بیاد! زیای سخت گیر شدی آوو :)
پاسخ:
سلام
شاید :-)
:))
پاسخ:
:-))
۰۶ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۴۹ یه خواننده
حس میکنم از اول خود یلدا بودیو اینا همه ساخته ی ذهنت بود
آووکادویی وجود نداشت
الانم دیگه چیزی به ذهنت نمیرسه بنویسی چون موضوع جالبت تموم شده شخصیت خیالیت بهت رسیده:) 
پاسخ:
داستان سه خطی جالبی بود! :-)
واقعا چطوری این چیزا به ذهنت رسیده!؟ :-)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">