شازده خانم به شعر من خوش آمدی!
تصمیم گرفتم هرشب چند خط دستنوشته را در دفترچه یادداشت کوچکی برای نهال (فرزند در راهمان را فعلا نهال می خوانم!) بنویسیم تا مثلا چندین سال بعد وقتی که دیگه پدرش نیست و نهال درحال زندگی با مادر پیرش است، به طور اتفاقی دفترچه را در صندوقچه زیرشیروانی پیدا کند و بخواند و ذوق کند که چه پدری داشته!! و همیشه آن دفترچه را همراه خودش داشته باشد و بعدترها به عشق زندگی اش نشان دهد و آن مرد یا زن حساب کار دستش بیاید که در خانواده ما عشق حرف اول را میزند و باید با عشق وارد زندگی نهال من بشود!! اما راستش این کار سخت بود چون نوشتن برای فرزند دختر و پسر خیلی تفاوت دارد. اصلا از زمین تا آسمان و این رنج من روز شنبه عصر برطرف شد و خانم دکتر به طور قطعی اعلام کردند که شازده خانم در راه هستند.
خوش اومدی نهال بانو :)