وقتی موهای تورا می بینم، خیال می کنم لحظه ای را که به مقصد رسیده ایم و یکی از ما اعتراف می کند که رویاهایش بدون آن یکی ناقص است و آن یکی در حالی که دستانش را در جیبش فرو کرده، تصدیـق می کند و به یاد می آورد که «واقعیت»، آن بیرون، منتظر ایستاده تا رویاهای بدیهی ما به وقوع بپیوندد.