اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

<قاب شعر>

مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال

اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم

"یکتا رفیعی"

طبقه بندی درختی
آووکادو در فصول گذشته

لوگوی اعترافات یک درخت

۶۵ مطلب با موضوع «عکاسی» ثبت شده است


دلم قراری می خواهد در یک سرزمینِ دورافتاده! قراری در شهری با آسمانِ آبی پر رنگ؛ در یک کوچه ی سنگ فرش شده که از پنجره ی خانه هایش گلدان آویزان است... نیم ساعت زودتر سَر قرار حاضر شوم و با شاخه گلی منتظرت بمانم. دَه دقیقه بعد از پشت دیواری پیدا شوی، با همان سادگی همیشگی... موهای خرمایی رنگت را بافته باشی، انتهای آن را پاپیون صورتی بسته باشی و از یک سمت شانه ات آویزان باشد... بلوز آستین کوتاهِ آبی و شلوار سورمه ای پوشیده باشی. لبخند به لب به سَمتم بیایی و قدم زدنمان آغاز شود... دستت را محکم بگیرم انگار لب پرتگاهی و من ناجی تو هستم! پیر زنی از پنجره ما را ببیند و لبخندی تحویل مان دهد... اینقدر راه برویم تا به سبزه ها و روخانه برسیم. تشنگی را با نوشیدنی رفع کنیم. روی سبزه ها بنشینی و از من بخواهی تا کفش های صورتی و براق ت را در بیاورم. پاهای سفید و خسته ات را به امواج رودخانه بسپاری و من فقط نگاهت کنم. دقایقی بعد روی چمن ها خوابمان ببرد و فقط انگشت من و موهای خرمایی رنگت بیدار باشند...

عکس: آووکادو

۳۴ نظر موافقین ۲۸ مخالفین ۱ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۲۳:۰۰
آوو کادو


امروز یادم آمد که امسال فرصتِ سر زدن به لاله ها را نداشتم و یا شاید فراموششان کرده بودم... به نظرِ من، انسان همیشه باید در پی نقاطِ زیبا و فوق العاده، زمین را طی کند و هر زمان و هر مکان جستجوگرِ آن نقاط باشد؛ تا لذت واقعی را از شگفتی های خلقت، درک کرده و در کنارِ لذت، فکر کند... خداوند همیشه و همه جا دلیل تفکر را برای ما آفریده؛ ای کاش از غافلان نباشیم...

آیا آنها به زمین نگاه نکردند، چه اندازه در آن از انواع گیاهان آفریدیم. (۷) در این نشانه روشنی است (بر وجود خدا) ولی اکثرشان ایمان نمی‌آورند. (۸) *

*سوره الشعراء/آیه 7 و 8
عکس: آووکادو/دشت لاله‌های واژگون فریدونشهر-استان اصفهان/1394.2.29 

۳۰ نظر موافقین ۳۱ مخالفین ۲ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۰
آوو کادو

هوا ابری و بهاری است. با سرعت کمی رانندگی می کنم و اندکی از ذهنم درگیرِ سفر است. فریدون فروغی پخش می شود و با شعرش زمزمه می کنم که دیگر دل با کسی نیست... ناخودآگاه سکانسی از زندگی در ذهنم مرور می شود... آن روز که هوای ابریِ بهاری بر ذهن ها غالب بود. روی چمن دراز کشید. کنارش نشستم. در اثر جاذبه شال او پایین افتاد و مقداری از موهای خرمایی رنگش پیدا شد. چند بار چشمانش را باز و بسته کرد. نفس عمیقی کشید و آرام گفت: دلم میخواهد روی ابر های بنشینم و حداقل نیمی از کره ی زمین را بگردم. گفتم اگر ابر ببارد، تمام می شود و تو زمین می خوری. گفت: پس تو چه کاره ای؟! آن پایین منتظر باش تا مرا بگیری که زمین نخورم...!

عکس: آووکادو/  1395.1.23
+بشنوید

دریافت
پیشنهاد: شرکت در انتخابات 25 فروردین ماه! کلیک

۴۵ نظر موافقین ۳۱ مخالفین ۵ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۴۵
آوو کادو


گُل های کوچَک، دَشت ها را پوشاندَند. بَرفِ کوه ها آب شُده اَند. چِشمه ها می جوشَند ... هَر چِقَدر این اَهلِ قَلَم، پاییز را فَصلِ عُشّاق بِخوانند، من دلم قَدَم زَدَن های بَهاری اَت را می خواهَد...

عکس: آووکادو/ 1395.1.13

۵۰ نظر موافقین ۳۷ مخالفین ۳ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۴۵
آوو کادو


امروز در راستای آیین سیزدهم فروردین، جایی در اطرافِ شهر را انتخاب نمودیم؛ مکانی که می دانم در گذشته ی نزدیک، از چند باغ و چند تپه و دشت تشکیل می شد! اما امروز متوجه شدم که دشت ها و باغ ها تغییر قیافه داده اند و تنها آن تک درختِ سوخته جا مانده بود که با صدایی آهسته، بر علیه گرسنگان اعتراف می کرد... آن هم احتمالا تا چند روز دیگر توسط گرسنگان سَر به نیست می شود...

عکس: آووکادو/ 1395.1.13

۴۱ نظر موافقین ۳۳ مخالفین ۵ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۰
آوو کادو


باران در دو روز گذشته، مرا به یاد باران های بندر انزلی در آن اردوی دانشجویی (شاید روزی برایتان تعریف کنم) می انداخت... بارانی یک دست که رحمت الهی را بدون تبعیض بین بندگان تقسیم می کرد. امروز باران تمام شد؛ بیرون زدم که هوای پس از باران را نفس بکشم و ریه هایم را پر کنم از عطر خاکِ خیس... قدم زدم و قدم زدم تا به طور اتفاقی، از مکانِ تصویرِ بالا سر در آوردم... ریه هایم برای روزها عطر و نفس ذخیره کرده اند. توصیه می کنم در این بهار از تنفس عطرِ خاک و گیاهان خود را بی بهره نسازید... آن ها به شما نزدیک هستند، گاهی نگاهی به اطراف بیندازید...

خداوند همان کسی است که بادها را می‏فرستد تا ابرهائی را به حرکت درآورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می‏ گستراند، و متراکم میسازد در این هنگام دانه‏ های باران را می‏بینی که از لابلای آن خارج می‏ شوند، هنگامی که این (باران حیات بخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد می رساند، خوشحال می‏ شوند.*

*سوره الروم/آیه 48

عکس: آووکادو/ 1395.1.10

۳۹ نظر موافقین ۲۵ مخالفین ۴ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۵۰
آوو کادو


بالاخره لحظه ی اعتدال بهاری از راه رسید و نظمِ بزرگِ آسمانی بار دیگر خودش را به رُخ جهانیان کشید. زمین تکان های قبل از بیداری اش را آغاز کرده و چشم های خود را نیمه باز نگه داشته است. به دوستِ قدیمیِ خود، آسمان، نگاهی کوچک می اندازد و گاهی سرفه های خشکی می زند... بیایید امسال به خودمان قول بدهیم که هر طور شده، از هر کدام از راه هایی که همه حفظ هستیم، آسمان آبی را از زمین مهربانمان نگیریم... چشم زمین به آسمان است...
او کسی است که باران نافع را بعد از آنکه 
[مردم] نومید شدند فرود مى‏ آورد، و دامنه رحمت خویش را می ‏گستراند، و او ولی و حمید است.* 

+چهار فصل، دلتون شاد...

*سوره الشوری/آیه 28

عکس: آووکادو/ 1394.12.24

۳۰ نظر موافقین ۲۲ مخالفین ۵ ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۲۰
آوو کادو


این روزهای شلوغ را طی می کنیم و پیش می رویم تا به بهار برسیم. بهار آنقدر مهم است که این تکاپوی عظیم و خودجوش را به راه انداخته است... بهار یعنی زنده کردنِ زمینِ مُرده... بهار یعنی تنوع رنگ ها... بهار یعنی نشانه، برای کسانی که می اندیشند...

آنچه را در زمین به رنگهاى گوناگون براى شما پدید آورد، بى ‏تردید در این [امور] براى مردمى که پند مى ‏گیرند نشانه ‏اى است.
سوره نحل/آیه 13
عکس: آووکادو/ 1394.12.22

۴۷ نظر موافقین ۲۸ مخالفین ۵ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۰
آوو کادو


خداروشکر که هفته ی گذشته، به خیر گذشت. هفته ای که هر روز، یازده ساعت را در جلسات تمرین گذراندم... امروز آزاد بودم... برای دلم در خیابان های شلوغِ شهر قدم زدم و به ویترین مغازه ها نگاه کردم؛ به مردم شهر نگاه کردم. در جستجوی بامبو، به گلخانه ای زیبا سر زدم و کاکتوس های زیبایش را پسندیدم، اما نخریدم... میترسم تیغ هایش به دست های منِ مسافر عادت کند و دوری ام برایش سخت باشد... می ترسم که آن چشم های زیبای تازه وارد، به منِ مسافر عادت کنند...
عکس: آووکادو/ امروز

۵۳ نظر موافقین ۲۸ مخالفین ۴ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۲۰
آوو کادو


با کمی تفکر می توان فهمید چه شبیه اند انسان ها و درخت ها... درخت ها روزی از یک بذر یا ساقه ی کوچک شروع می کنند؛ در دوران نهالی احتیاج به مراقبت و رسیدگی دارند. بعضی از درختان میوه دارند و بعضی سایه، بعضی هیچ کدام را ندارند اما همگی آنها به جایی متصل اند که اگر جدا شوند، میمیرند. مقصد تمام درختان آسمان است و به قدر توانایی و تلاش به آن دست می یابند. از همه مهم تر ... ریشه ی همه ی ما در خاک است...
+شاید روزی کتاب "درختان و انسان ها" را بنویسم!

عکس: آووکادو/کرمانشاه/ 1394.11.25

۴۵ نظر موافقین ۳۱ مخالفین ۲ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۴۵
آوو کادو