وقتی از تو دور میشوم، مانندِ پلِ چوبیِ معلقی هستم که با کوچکترین نسیمی جابه جا میشود و ثبات را در دل رهگذرش نمیکارَد... وقتی در یک لحظه دلم را به تو نزدیک میکنم مثل درختی میشوم با تنه ای محکم؛ حتی طوفان تکانم نمیدهد و بالا و پایین نمیکند. وقتی تو با من سخن میگویی باغبانی میشوی با عشق و حوصله که میدانی شاخههای خسته ام با وجود آنکه طوفانهای زیادی را تجربه کرده اند، بازهم شکوفه میدهند. درختی که تنهاش هنوز اینقدر توان دارد که رهگذران رویَش قلبِ تیر خورده بکشند و یادگاری بنویسند... شُکر که هستی...
عکس: آووکادو/ 1394.2.4