اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

<قاب شعر>

مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال

اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم

"یکتا رفیعی"

طبقه بندی درختی
آووکادو در فصول گذشته

لوگوی اعترافات یک درخت

۲ مطلب در تیر ۱۴۰۱ ثبت شده است

- روز پنجشنبه چهل روز از شروع کار معمولی و نیمه وقت من در یک شرکت بازرگانی میگذشت که مدیر با یک دست لباس سورمه ای رنگ در اتاقم حاضر شد و گفت از فردا این لباس رو بپوش!  قانون این شرکت این است که ابتدا باید یک دوره سه ماهه را به عنوان کارآموز (با لباس فرم زرد رنگ) سپری کرد. در صورت رضایت کارفرما قرارداد بسته میشود و لباس فرم به رنگ سورمه ای تغییر پیدا میکند. 

- در این شعبه از شرکت بیست و دو نفر مشغول کار هستند که اکثرا مهاجرند. مدیر و هشت نفر دیگر از کشور هند، هفت نفر از کشور مبدا!، چهار نفر از چین، من و یک همکار دیگر از کشور ایران!

- روز جمعه با لباس سورمه ای وارد محل کار شدم و شگفت زدگی عجیبی مرا فراگرفت!! از نگهبان جلوی در شروع شد و تمامی همکاران و حتی خود مدیر شروع به تعریف از من کردند! جملاتی همچون "تبریک میگم"  "خیلی خوشتیپ شدی"  "برات آرزوی موفقیت میکنم"  "در این کار بهترین میشی"  "توی این لباس عالی به نظر میرسی" ... و من همچنان تعجب میکردم از این مقدار انرژی مثبت...

- در آخر همکار ایرانی که چهار سال است اینجا مشغول به کار است و اتفاقا موقعیت خوبی در شرکت دارد، به زبان فارسی گفت "چقدر زود بهت لباس دادن!"

۱۶ نظر موافقین ۳۴ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۰:۳۰
آوو کادو

یک ماه است که هوا گرم شده و خبری از آن سوز و سرما نیست؛ آنقدر گرم که صاحبخانه کولر کوچک و کم جانی را برایمان فراهم کرد. آخر خانه های اینجا چیزی به نام کولر نمیشناسند؛ اما تغییر اقلیم این چیزها حالی اش نیست! با وجود گرما هنوز هم هفته ای دوبار باران شدید میبارد. همه جا سبز و زیبا شده و آن برف های سفید و ضخیم ناپدید شدند. از فضای دانشگاه راضی هستم و دو شغل پاره وقت هم پیدا کردیم اما هنوز آن قدر وقت داریم که هر روز عصر کنار دریاچه پیاده روی کنیم (کاری که در اصفهان اصلا فرصتش را نداشتیم). هر روز کنار دریاچه، خانواده ی خوشبخت غازها را میبینیم که در صلح و آرامش درحال بازی با بچه هایشان هستند و به حالشان غبطه میخوریم! خیلی ها خصوصی از من پرسیده بودید که مهاجرت چگونه است و چقدر ترس دارد! باید بگویم که اینجا خوبی ها و بدی ها، ترس ها و شادی های خودش را دارد اما به قول دوستی که میگفت دویدن از نقطه ی صفر روی سطح صاف بهتر از دویدن روی سرسره است. به نظر من بهترین توصیف از اینجا این که همه با هم برابر هستند. دنیای اینجا سخت اما عادلانه است...

۱۲ نظر موافقین ۳۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۱ ، ۱۰:۴۵
آوو کادو