اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

اعترافات یک درخت

مجله ی هنری - درختی...

<قاب شعر>

مثل یک بوسه نشستم تهِ آن گونه ی چال

اخم کردی و من از چاله به چاه افتادم

"یکتا رفیعی"

طبقه بندی درختی
آووکادو در فصول گذشته

لوگوی اعترافات یک درخت

وقتی گرگ دیدی؛ چشمانت را ببند!

شنبه, ۵ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۳۸ ب.ظ
تمام مدت کلاسِ جبرانیِ امروز، دختر و پسری با تکه ای کاغذ نامه نگاری می کردند... با وجود تمام بد اخلاقی ام سر کلاس، چیزی به آنها نگفتم! حتی می خواستم به آنها بگویم که راحت باشند و کاغذ را از من پنهان نکنند اما بهتر بود ذوقِ کار برایشان باقی بماند. بعد از کلاس از جای نامعلومی سر درآوردم... کاغذ سفید نداشتم؛ پشت برگه ی حضور و غیاب برایت نامه نوشتم: تو اینجا نیستی هوا سرد است. خانه ای که پناهم در دل جنگل است. هر چه بود تمام شد. خواب عمیقی بر چشمهایم سنگینی می کند. اما اگر خواستی سراغم را بگیری به خانه ام، بیا. من اینجایم، در قلب جنگل... فقط یادت باشد که هنگام آمدن احتیاط کنی. آدم ها گرگ شده اند. می ترسم تو را هم تکه تکه کنند!
عکس از Timothy Borkowski
+بشنوید
دریافت
موافقین ۲۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۵

نظرات  (۳۸)

با نامه نگاری سَرِ‌ کلاس خیلی خاطره دارم :)
پاسخ:
:-))
اگه چشم هاش رو ببنده از پسشون برمیاد؟
پاسخ:
نه
اما ممکنه اونا دیگه کاریش نداشته باشن!
۰۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۴ فاطمه جلالی
:(

نامه نگآری ×

آهنک = فوق العاده
پاسخ:
:-)
پس هنوز نامه نگاری رواج داره؟
پاسخ:
رواج که نه اما من یه مورد دیدم!
۰۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۲۴ دکتر اشتباهی
من با گرگ واقعی رودررو شدم و هیچ ترسی ازش ندارم، ولی بعضی از انسانها گرگها را هم بازی می دهند.
پاسخ:
موافقم...

+گرگ واقعی رو از دور دیدم!
ما راهنمایی که بودیم با دوستم سر کلاس ،اول کتابمون خاطره مینوشتیم...معمولا اخر سال اینکارو میکردیم...بعدن وقتی میخوندیم خیلی بامزه بود...:)) با تاریخ و ساعت!:))

پاسخ:
درک میکنم که چقدر اون خاطرات شیرین بودن :-))
۰۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۳۷ بانو ف تک نقطه
فک کنم ولی بهتر بود کسی جلوی شما رو بگیره.. جلوی نامه نوشتنتونو... گاهی حرف میاد که سبک کنه، سنگین میکنه میره... سنگینیش میمونه رو دوش آدم و به مرور آدمو خم میکنه :) 


+این آهنگ نه :(

+نوشته ی نیمه جدید گوشه وبلاگتون نسبت به قبلی خیلی شیک تره... نسبت به درخت و تخته ی کلاس و... :) 
پاسخ:
فکر میکنم نوشتن همیشه خوب باشه (شاید هم نباشه)

+چرا نه؟!

+ممنون :-) (قراره اون نوشته ثابت نباشه و گاهی عوض بشه:-))
طعمِ ــش رو چشیدَم ولی آخرِ ــش از کلاس اخراج شُدَم :))
پاسخ:
که اینطور:-)
:(
پاسخ:
:-(
۰۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۴ ماشین نویس
اشک
اشک

اول غرق بازیگوشی بچه ها و نامه نگاری شان شدم
وقتی دنبال کاغذ گشتی
وقتی نامه را شروع کردی قسمت غافلگیرکننده متن بود
چشم هایم خیس شد هدفون رو گذاشتم همراه موسیقی ادامه رو خوندم
چند قطره اشک و حس خوشایندی از این متن



پاسخ:
متاسفم
امیدوارم اسیر غم ادامه دار نشده باشید ... :-)

من یه بار کلاس چهارم با دوستم نامه نگاری کردم معلممون مچمو گرفت!!! برای همیشه دیگه ازش بدم میومد !!!!!! :/ 

خیلی حس بدی بود!!!! :) 

پاسخ:
کلاس چهارم و نامه نگاری؟! :-))
۰۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۱۲ پری بانو
چقدر نامه نگاری کردیم !!
نامه نگاری یه سالمو جمع کردم شد یه کیسه ی زباله !! 

پاسخ:
نگه شون دار...
۰۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۱ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
نمیدونم آهنگ واقعا اینقدر غم داشت یا من زیادی دلتنگ بودم ....
.........
پاسخ:
آهنگ غم داشت
امیدوارم زودتر دلتنگی رفع بشه...
۰۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۰ 😎😎😎BAHAR 😎😎😎
انگار فقط من نبودم که با این پست گریه کردم ^_^
بسوزه پدر احساساتی بودن که دچارشم :دی
پاسخ:
گاهی گریه خوبه...
اما زود به حالت شاد و سرحال برگرد :-)
وای این آهنگ چرا اینجوریه؟ :-(
پاسخ:
نمیدونم!
انگار قلب آدم رو چنگ میزنه...
ولی من هیچوقت نامه نگاری نمیکردم. .ازینکه معلم یا استاد بفهمه وجدان درد میگرفتم...
پاسخ:
پس شما جز بچه های خوب بودید :-)
:|:|
من فقط یه بار دوستم برام نوشت نیگا معلم کن چجوری نشسته:|
کلا راحت بودیم تو کلاس
میز اخر
اخییی یادش بخیر 2 سال گذشتاا


پاسخ:
:-)
این آهنگ + همخواب + کجایی و تمامی آلبوم هاش رو حفظم چاوشی خراب میکنه 
پاسخ:
خراب...
ما دوران دبیرستان ازین کارا میکردیم اما نه با شدت
یبارم سر ورکشاپ با استادم نامه نگاری کردیم :)))))
پاسخ:
خاطرات نامه نگاری هیچوقت فراموش نمیشن :-)
۰۶ دی ۹۴ ، ۰۲:۱۵ مهرناز .ج
جای تاسف دارد - برای خودم - که من از همان ابتدا از شرم و حیا گریزان بودم. نامه در مرامم نبود. مستقیم زل می زدم در چشمان استاد و با بغلی ام از هر دری حرف می زدم :)
ولی الان نادمم و به شدت هم با این کار برخورد می کنم :)
+ یه اعتراف می کنم دیگه دندم نرم اگه ریا شد. من اصولا با لایک میونه ای ندارم. مال خودمم بستم. جایی هم برم چیزی بخونم شاید کامنت بزارم ولی لایک اصلا و ابدا.
ولی اینجاکه میام حتما باید اون فلش لایکو بزنم :)
پاسخ:
آخه بعضی حرفا رو نمیشه زل زد و گفت...

+متشکرم :-)  لطفِ شما مستدام...
۰۶ دی ۹۴ ، ۰۴:۰۵ ابوالفضل ...
خیلی وقته نامه ننوشتم. چه کوتاه، چه بلند. چه رسمی، چه یواشکی...
بس که خواننده ای پیدا نمی شه دیگه براشون.
پاسخ:
امیدوارم خواننده ای برای همه ما پیدا شود..

+نشد هم برای خودمان می نویسیم:-)
۰۶ دی ۹۴ ، ۱۰:۱۲ مترسک ‌‌
یه همچین موردی داشتیم، استاد یه دفعه به دانشجوی آقا گفت الان چی گفتم؟ دانشجو گفت استاد ببخشید حواسم نبود؛ استاد گفت منم جای تو بودم حواسم پرت می‌شد! اغراق نیست بگم کل کلاس 20 دقیقه ممتد داشتیم می‌خندیدیم؛ در مورد این استادمون همین روزا یه پست می‌نویسم بیش‌تر باهاش آشنا بشید :D
پاسخ:
حتما این کارو انجام بدید :-))
چه استاد خوبی هستی! :)
پاسخ:
:-)
۰۶ دی ۹۴ ، ۱۳:۰۸ رفیعه رجعتی
تو کتاب ما مینویسیم بیشتر!بعد یکی اخر ترم میاد میگیره ،خعععلی بد میشه:|

+چقدر این روزا واژه "گرگ"زیاد شده:))
پاسخ:
تو کتاب رو دیگه ندیده بود! :-)

+کاش فقط واژه ش زیاد شده بود...
۰۶ دی ۹۴ ، ۱۴:۲۴ مــــــــ. یــ.مــ
:-))
نامه نگاری سر کلاس اصلا یه لطف‌ویژه داره:-))))
پاسخ:
بله :-))
دچار باید بود...دچار یعنی؟ 
گل پسری خب تعجب نداره خوب بودنت 
پاسخ:
:-)
عجب نامه نگاری سر کلاس ، پستچی کی بوده پس
میدونی آواکادو برای چی میگن گرگ و میش
یعنی هوایی که آدما گرگ میشن 
پاسخ:
هرروز ما گرگ و میشه...
سلام :)
نامه نگراری متاسفانه از دستم برنمیاد :-))
اصولا ساکتم سرکلاس ... یا اگه استاد خوب نباشه باچشم باز خوابم ;-)

آره گرگم زیاد شده :/
پاسخ:
سلام
ساکت بودن سرکلاس از همهم چیز بهتره:-)

+خیلی...
۰۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۰۴ ماه بانو
یا باید گرگ باشی....یاهم ازشون خیلی دوری کنی...
+نامه نگاری های دبیرستان یادت ب خیر:)
پاسخ:
دوری کردن سخته...

+ :-)
چقدر خوب که حال خوبشون و خراب نکردید :))
وقتی به گرگ میرسیم باید چشمامون و باز کنیم , باز باز  , گرگ و حمله خواهی نخواهی , باید چشم ها باز باشه , تا بتونی دفاع کنی, فرار کنی , گاهی حمله حتی...
پاسخ:
:-)

چشم باز برای کسی که وسیله ی دفاع همراشه خوبه؛ برای آدم بی دفاع چشم بسته امن تره...
موزیکم الان گوش کردم ، نوشته های پست ، حال و هوای موزیک 
غریبه نیست :/
زیباست
پاسخ:
... متشکرم...
من شیر پاک از مادرم خوردم

دنیا مجابم کرد بد باشم...

+ خیلی خوب بود
خانه تان مهمان نمیخواهد؟
پاسخ:
+ممنون
مهمان برای من قابل احترام است
اگر مابل باشی کمک میکنم خانه ای کنارم بسازی و همسایه شویم...

۰۷ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۳ مبهم الملوک
خیلی چیزها نشد
به سویت دویدم
رفتی
دور شدی
محو شدی
لبخندم خشک شد
دلم تنگ شد
اشکم لبخندم را شست
حال جان به قربان رفتن شهریار را چه کنم ؟
حال عشق از دست رفته ام را چه کنم؟
یاد اشک یخ زده ام را چه کنم؟
تمام جمع و مفرد شخص هایم از نشد
را پاک کردم
ولی اعلامیه ی دلم
همین ست!!
یک فعل لعنتی
تمام من را له کرد
# سوز سرما از گرگش تا قدم برف ها نشان از استخوان سوزی زمستان ست؟!
یا سرمای اوند ها
پاسخ:
بسیار عالی :-)
متشکرم
۰۸ دی ۹۴ ، ۰۱:۵۰ مدیر سبز
فریدون مشیری چه خوب گفت:

اینکه مردم یکدگر را مى‌درند/
گرگهاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند/
گرگها فرمان روایى مى‌کنند

این ستمکاران که با هم همرهند/
گرگهاشان آشنایان همند

گرگها همراه و انسانها غریب/
با که باید گفت این حال عجیب...
پاسخ:
ممنون
عالی بود ...
یه سوال میتونم بپرسم?
چه جوری اهنگ میزاری تو وبلاگت ?
پاسخ:
آهنگ رو تو فضای اختصاصی بیان آپلود کن
موقع انتشار پست میتونی از قسمت درج تصویر هم آهنگ رو به پست اضافه کنی :--)
۰۹ دی ۹۴ ، ۱۵:۴۵ لی لی (لیلی نامه)
این پست... این آهنگ... اشکم رو سر کار در آورد...
پاسخ:
متاسفم
شادی آرزومندم :-)
ههههه یاد کارای دوستام افتادم نامه نگاری سر کلاس یه هیجان دیگه ای داره .البته اینو بگم من اصلا سر کلاس از این کارا نمیکنم خیلی هم ساکتم.
پاسخ:
احتمالا هیجان انگیزه...
این اهنگی که گذاشتین باعث شد دلم بگیره .نمیدونم چرا این اهنگ اینجوری بود.سلیقه خوبی دارین
پاسخ:
آهنگش خیلی غم باره...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">